al-Ghazali Website

al-Ghazali Website

 

امام محمد غزالی

 

 

English - en español - Français - Italiano - Deutsch - Malay - Bahasa Indonesia - فارسی - عربي

 

 

صفحه نخست : آثار فارسی غزالی

 

 

 

 

حجة الاسلام ابوحامد امام محمد غزالی (رح) تعداد کتابهای خود را در نامه ای که به سلطان سنجر دو سال پيش از مرگ خود نوشت، افزون بر هفتاد اثر بيان کرده است. وی عمدتاً کتابهای خود را به تازی (عربی) نوشت و تنها پنج اثر نفيس و زيبا از وی به زبان پارسی- دری بجا مانده، که از لحاظ لطافت و سلاست نثر و از لحاظ سبک بيان نغز، ساده و روان از جمله پرارزشترين آثار فارسی به شمار ميروند. برعلاوه اين پنج اثر (کيميای سعادت، نصيحة الملوک، زاد آخرت، پندنامه و نصيحت نامه مشهور به ای فرزند)، مجموعه ای از مکاتب فارسی امام غزالی است که توسط يکی از شاگردان ويا اولادگان وی تحت عنوان «فضائل الانام من رسائل حجة الاسلام» جمع آوری و نوشته شده است.

حال به بيان و شرح هريک ازين کتب گرانبها و پرارزش می پردازيم:

 

1. کيميای سعادت

2. زاد آخرت

3. نصيحة الملوک

4. پندنامه

5. نصيحت نامه

6. فضائل الانام من رسائل حجة الاسلام

 

1. کيميای سعادت

از جمله کتابهای پارسی امام غزالی کيميای سعادت از ارزش بيشتری برخوردار است. اين کتاب لطيف و زيبا از جمله گرانبها ترين آثار قرن پنجم هجری به شمار ميرود که از لحاظ فصاحت کلام، سلاست انشاء و خالی بودن از تکلف و تصنع کمتر نظير خود را در زبان پارسی دارد.

کيميای سعادت چکيده ای است از کتاب بزرگ احياء علوم الدين در تازی. در مورد احياء علوم الدين ستايشهای زيادی صورت گرفته چنانکه بعضی گفته اند: «اگر علوم اسلامی نابود شود، همه را می توان از کتاب احياء برون کشيد.» که اين گفته در مورد کيميای سعادت نيز ميتواند صدق کند و دانشوران کيميای سعادت را «دايرة المعارف اسلامی و عرفانی» خوانده اند.

مقدمه کتاب در چهار عنوان است: خود شناسی، خدا شناسی، دنيا شناسی و آخرت شناسی. متن کيميا مانند احياء به چهار رکن تقسيم شده: عبادات، معاملات، مهلکات و منجيات. و هريک ازين چهار رکن به ده اصل تقسيم گرديده. در بيان اين چهار رکن امام غزالی می فرمايد:

«و اما ارکان اين معاملت مسلمانی چهار است: دو به ظاهر تعلق دارد و دو به باطن. آن دو که به ظاهر تعلق دارد:

رکن اول گزاردن فرمان حق است، که آن را عبادات گويند.

رکن دوم نگاه داشتن ادب است اندر حرکات و سکنات و معيشت، که آنرا معاملات گويند.

و اما آن دو که به باطن تعلق دارد:

يکی پاک کردن دل است از اخلاق ناپسنديده؛ چون خشم و بخل و حسد و کبر و عُجب و ريا، که اين اخلاق را مهلکات گويند و عَقَباتِ راه دين گويند.

و ديگر رکن آراستن دل است به اخلاق پسنديده، چون صبر و شکر و محبت و رضا و رجا و توکل، که آنرا مُنجيات گويند.»

امام غزالی بنابر گفته خودش در ديباچه کيميای سعادت، اين کتاب را برای کسانيکه به تازی فهم نداشتند تصنيف کرد. و چنين گفته: « وما اندرين کتاب، جملهء اين چهار عنوان و چهل اصل شرح کنيم از بهر پارسی گويان؛ و قلم نگاه داريم از عباراتِ بلند و منغلق و معانی باريک و دشوار تا فهم توان کرد. و اگر کسی را رغبت به تحقيقی و تدقيقی باشد ورایِ اين، بايد که آن از کتاب تازی طلب کند چون کتاب احياء علوم الدين و کتاب جواهرالقرآن و تصانيف ديگر، که در اين معنی به تازی کرده آمده است؛ که مقصودِ اين کتاب عوامِ خلق اند که اين معنی به پارسی التماس کردند و سخن از حدِ فهمِ ايشان در نتوان گذاشت.»

کيميای سعادت چندين بار توسط مرحومان احمد آرام و حسين خدِيوجَم با زحمات و کار جداگانه در تهران به چاپ رسيده است. مرحوم حسين خديوجم، که ترجمهء پارسی احياء علوم الدين را نيز تأليف و به چاپ رسانده، با زحمات بسيار و صدق بی انتها متن کامل کيميای سعادت را در سال 1361 در دو جلد به چاپ رساند و تا حال بيش از ده بار به نشر رسيده است. کيميای سعادت چندين بار به زبانهای انگليسی، عربی، ترکی، ايتالوی، هندی و اردو، بنگالی و مالی (زبان کشورهای ماليزيا و سنگاپور) ترجمه گرديده است.

 

نقل بَرخطِ کيميای سعادت در تارگاه غزالی موجود است:

کيميای سعادت – جلد اول

کيميای سعادت – جلد دوم

 

2. زاد آخرت

زاد آخرت کتاب مختصری است که امام غزالی آنرا برای کسانی نوشته که توانايی درک و فهم کيميای سعادت را نداشتند. بخش عظيم اين کتاب ترجه پارسی کتاب «بداية الهدايه» امام غزالی است. با آن هم، اين کتاب از اهميت خاصی برخوردار است چه به گمان اغلب يکی از آخرين کتابهائيست که حجة الاسلام در پايان عمر خود نوشته است.

در آغاز اين کتاب چنين آمده:

«پس زاد و بدرقهء آخرت علم و عمل است، يعنی ايمان و تقوی. پس اين مختصر کتاب تصنيف کرديم و ويرا زاد آخرت نام نهاديم، بسبب گروهی از اهلِ دين که درخواستند برای قومی از عوام که ايشان را قوت آن نبود که بکتاب "کيميای سعادت" رسند. ليکن آنقدر که در "بدايت هدايه" گفته ايم به تازی ايشانرا کفايت بود تا پارسی کتاب "بدايه" شناسند  و زاد تقوی بدان بدانند، و نخواستيم که اين کتاب از فايده نو خالی بود؛ اعتقادی که ايمان بدان درست شود درين کتاب بياوريم، تا جامع بود ميان علم و عمل که ايمان و تقویست، و تمامی زاد آخرت بدان حاصل شود. اميد داريم که هرکه اين کتاب را برخواند نويسنده را از خدای تعالی آمرزش خواهد، انه ولیّ الا جابة لدعاء المسلمين.»

يگانه نسخه خطی مکمل اين اثر در کتابخانه رياست مطبوعات کابل موجود است و نسخه ناقصی نيز در دانشگاه ليدن کشور هالند است.

 

3. نصيحة الملوک

در ميان آثار فارسی امام غزالی، پس از کيميای سعادت، نصيحة الملوک بزرگترين و مهمترين کتاب اوست. نصيحة الملوک کتابيست که به شکل پند و اندرز برای سلاطين، وزرا و امرا نوشته شده است. اين کتاب تا حال دوبار به کوشش و تصحيح مرحوم جلال همايي به نشر رسيده است. بار نخست در سالهای 17-1315 و بار دوم در سال 1351 به چاپ رسيد. متن نصيحة الملوک در حدود 287 صفحه است که از دو بخش تشکيل شده؛ بخش اول آن 79 صفحه بوده که کمتر از يک سوم کل متن است.

آقای همايی در مقدمه خود از بخش اول به عنوان مقدمه کتاب ياد کرده است ولی نصرالله پورجوادی در کتاب خود تحت عنوان «دو مجدد» می نويسد (ص 414): «ولی حقيقت اين است که چيزی که بخش اول خوانده شده مقدمه نصيحة الملوک نيست بلکه اصل نصيحة الملوک است، چه آنچه بخش دوم نصيحة الملوک خوانده شده است اثر غزالی نيست، بلکه نوشته شخص ديگری است.» وی می افزايد «در مورد اصالت بخش اول می توان مطمئن بود، در مورد بخش دوم، به عکس، می توان با اطمينان گفت که از غزالی نيست.»

از جمله دلايلی که بخش دوم از آنِ غزالی نيست اينست که نويسنده دراين بخش اشعار فارسی فراوانی نقل کرده است در حاليکه غزالی معمولاً در آثار خود اين کار را نمی کند. ذکر مطالب مربوط به پادشاهان قديم ايران زمين مانند گشتاسب و شاپور و اردشير، و ستايش از قوم ايرانی و پادشاهان قديم آريانا با روحيه غزالی به کلی مغايرت دارد. عبدالحسين زرين کوب در کتاب «فرار از مدرسه» به دليل تفاوتی که در سبک و نوع مطالب اين بخش با ساير آثار غزالی ديده ميشود ثابت کرده است که بخش دوم نصيحة الملوک که شامل ابواب هفتگانه است از غزالی نيست. بعضی از محققان غربی نيز چون پاتريشا کرون انتساب بخش دوم اين کتاب را به امام غزالی مردود شمرده اند. پاتريشا کرون در کتاب منتشره سال 1987 خود اين نکته را واضح ميسازد که چندين نسخه خطی عربی، همان گونه که نسخه های قديم متن فارسی فقط بخش اول را دارند، تنها شامل بخش اول هستند.

کتاب نصيحة الملوک چندين قرن پيش به زبان عربی تحت عنوان «التبر المسبوک فی نصيحة الملوک» ترجمه شده است. مترجم اين کتاب در هيچ يک از نسخه های خطی نام خود را ذکر نکرده.

در مورد اينکه نصيحة الملوک به کدام پادشاه نوشته شده نيز اختلاف نظر است. در ترجمه عربي نصيحة الملوک اين پادشاه سلطان محمد بن ملکشاه معرفی شده ولی در منابع پارسی از جمله فضائل الانام اسم سلطان سنجر بن ملکشاه آمده است. در ديباچهء بعضی از نسخه های خطی نصيحة الملوک آمده است که روزی سلطان سنجر نزد حجة الاسلام رفت و « تا شب در صحبت او بود و وقت را به طاعت و عبادت گذرانيدند. به وقت بازگشتن درخواست که مارا نصيحتی بکن تا برآن رفته آيد. شيخ فرمود که چون رکاب ميمون به سرای رسد در عقب فرستاده خواهد شد. آنگاه اين کتاب را ساخت و فرستاد، و پيوسته اين کتاب را سلطان سنجر ملازم خود کردی و از خود دور نداشتی».

 

4. پندنامه

پندنامه رساله ای است که امام غزالی آنرا به درخواست يکی از پادشاهان به شکل نصايح نوشت و بدو فرستاد. درباره هويت اين پادشاه، همانطوريکه مخاطب اصلی نصيحة الملوک آشکار نيست، چيزی گفته نشده است.

پندنامه چنين آغاز می يابد:

«دو کلمه يی که يکی از ملوک جهان به حضرت خواجه انام و حجة الاسلام محمد غزالی نوشته و از او طلب نصيحت کرده اين است:

"ای يگانه عصر و ای فريد دهر، و ای قطب سالک و ای حیّ مسالک، و ای نجم زاهر و ای شمع ظاهر، و ای خواجهء انام و حجة الاسلام، اگرچه در باب نصيحت اين بنده کتاب احياء علوم و جواهر القرآن و کيميای سعادت و غيرها سخن را به اقصای مراتب نصيحت رسانيده ايد، اما مخلص را التماس آن است که چند اوراق در باب از کيميا و احيا به اسهل عبارت انتخاب نموده روانه نما تا مخلص هر بامداد از مطالعه آن مشرف شوم، شايد که از برکت انفاس سامی ايشان باطن مخلص متأثر گردد تا فی الجمله روی ارادت از دنيای دنيهء غدّار به سرای جاويد دارالقرار آرد. والسلام"

و چون اين نامه به حضرت حجة الاسلام رسيد فی الحال حسب الالتماس پادشاه اين چند اوراق را نوشته بدو فرستاد و کتابتی عليحده به او نوشته و در ميان اوراق درج کرد و رسول را فرمود که پيش از مطالعه اوراق، پادشاه اين مکتوب را بخواند...»

دکتر پورجوادی در کتاب «دو مجدد» خود پندنامه را نيز گنجانيده است.

 

5. نصيحت نامه

نصيحت نامه ويا ای فرزند همان رسالهء پارسی کوچکيست که در همان اوايل به عربی تحت عنوان « ايها الولد» ترجمه شده بود و سپس به همان نام (يعنی ايها الولد) مشهور گشته است.

نسخه فارسی آن از مجموعه های کتابخانه ايا صوفيه يا ايا سوفيای ترکيه بدست آمده و چندين بار تحت عناوين مختلف به چاپ رسيده است. يک بار به اهتمام سيد برهان الدين با عنوان «خلاصة التصانيف فی التصوف» در حيدرآباد هند، بار ديگر توسط آقای سعيد نفيسی با عنوان «نصيحت نامهء غزالی طوسی» در مجلهء تعليم و تربيت (سال 22)، و بار ديگر به شکل ضميمه در ختم کتاب فضائل الانام يا «مکاتيب فارسی غزالی» به کوشش عباس اقبال (تهران 1333) به نشر رسيده است. عبدالرحمن بدوی اين کتاب را با عنوان ايهاالولد به شماره 46 و به عنوان خلاصة التصانيف فی التصوف به شماره 150 در کتاب «مؤلفات الغزالی» به درج رسانيده است.

ترجمه اين اثر به زبانهای انگليسی، فرانسوی و آلمانی از روی نسخه ويا ترجمهء عربی آن صورت گرفته است.

نصيحت نامه را امام غزالی به جواب يکی از شاگردان خود که از او طلب چند کلام و سخنی در باب نفع علم و اندوخته های خود کرده بود نوشته است. غزالی نصايح خود را در 24 موارد با بيان آيات قرآن شريف، احاديث، حکايات و اشعار پارسی و تازی به او می نويسد.

 

6. فضائل الانام من رسائل حجة الاسلام

بر علاوه آن پنج اثر پارسی که از حجة الاسلام امام غزالی بجا مانده، مجموعه يی از مکاتبات، مراسله ها و فتواهای امام غزالی است که بعد از وفاتش جمع آوری گرديده است. نام و نشان و عصر و زمان مؤلف اين مجموعه بدست نيامده اما چون او خود را با حجة الاسلام غزالی «بحبل قرابت و صلت رحم» متمسک می داند، بعيد نيست که از جمله شاگردان و اولادگان وی بوده باشد. برعلاوه، طرز انشاء و سبک کلام مقدمهء اين مجموعه ميرساند که چندان دير زمانی از عهد غزالی نمی گذرد.

اين مجموعه در پنج باب نوشته شده:

باب اول در نامه هايی که به ملوک و سلاطين نوشته

باب دوم در نامه هايی که بوزيران نوشته است

باب سوم در نامه هايی که به امرا و ارکان دولت نوشته

باب چهارم در نامه هايی که به فقها و ائمه دين نوشته

باب پنجم در فصول و مواعظ بهر وقت نوشته

 

از جملهء مهمترين نامه هايی که درين مجموعه درج است، همان نامه هايی است که:

- امام غزالی برای دفاع از خود و رد کردن تهمت اينکه گويا «در امام ابوحنيفه (رح) طعن کرده است» به سلطان سنجر نوشته،

- پاسخ امام غزالی به سؤالات معترضين درباره کتابهای مشکوة الانوار و کيميای سعادت،

- نطق و بيانيه ای که امام غزالی در حضور سلطان سنجر ايراد فرمود، وقتی که سلطان اورا به لشکرگاه نزد خود خواند. و بعد از شنيدن آن سلطان آنقدر فريفتهء وی گرديد که گفت «...ما را چنان می بايست که جملهء علمای عراق و خراسان حاضر بودندی تا سخن تو بشنيدندی و اعتقاد تو بدانستندی. اکنون التماس آنست که اين فصل که رفت بخط خويش بنويسی تا برما می خوانند و ما نسخهء آن باطراف بفرستيم که خبر آمدن تو در جهان معروف و مشهور شد تا مردمان اعتقاد ما در حق علما بدانند.»

- و جواب امام غزالی به نامه نظام الدين بن اسحاق، وقتی که او را بعد از وفات شمس الاسلام کياهراسی طبری بتدريس به نظاميه بغداد خواند.

تقريباً تمام اين مکتوبات به پارسی بوده و تنها يکی آن به زبان تازيست.

اين کتاب تحت عنوان «مکاتيب فارسی غزالی» به اهتمام عباس اقبال در سال 1333 به چاب رسيد.

 

کتاب فوق (که در ضميمهء آن کتاب نصيحت نامه نيز است) در تارگاه غزالی به شکل برخط موجود است:

 اينجا اشاره کنيد

 

کتاب ديگری که بعضی به امام محمد غزالی نسبت داده اند، «تحفة الملوک» است ولی جمع بيشتری از محققين به اين عقيده هستند که از آنِ غزالی نيست. دکتر پورجوادی در کتاب «دو مجدد» می نويسد (ص 327): «اما در مورد انتساب اين اثر به ابوحامد نه فقط بايد ترديد کرد بلکه حتی بايد گفت که اين انتساب مردود است و نويسنده تحفة الملوک شخصی است غير از ابوحامد غزالی».

تحفة الملوک کتابيست شامل بعضی نصايح، حکايات و احکام اسلامی. گمان به اين ميرود که شيح فريدالدين عطار اين کتاب را مأخد قرار داده و داستان شيخ صنعان را در مثنوی منطق الطير ذکر نموده است. مرحوم بديع الزمان فروزانفر اولين کسی است که محتوای تحفة الملوک را به بررسی گرفته و در مورد انتساب آن به امام غزالی ترديد نموده است. موصوف در کتاب «شرح احوال و نقد و تحليل آثار شيخ فريدالدين محمد عطار نيشاپوری» اين موضوع را بيان نمود است. محققان معاصر نيز مانند بوئيژ و عبدالرحمن بَدَوی در فهرستهای خود ازين اثر يادی نکرده اند.

برعلاوه اينکه نام غزالی در مقدمه کتاب مذکور نيست و تنها اسم غزالی در صفحه عنوان قبل از متن کتاب نوشته شده است و اين ميتواند ناشی از گمان کاتب باشد، دليل ديگری که ترديد را به دل راه می دهد اينست که مؤلف تحفة الملوک احکام صيد و ديگر مسائل اسلامی (چون طهارت و تيمم و غسل و زکات و حج) را مطابق مذهب امام ابوحنيفه (رح) بيان داشته، در حاليکه امام غزالی فقيهی بود شافعی. همچنان ضعف جنبه های صوفيانهء تحفة الملوک نيز دليل ديگريست برای مردود دانستن انتساب اين اثر به ابو حامد غزالی (رح).

 

 

مؤاخذ و منابع:

- «کيميای سعادت» به اهتمام حسين خديوجم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، تهران 1368

- «دو مجدد، پژوهشهايی درباره محمد غزالی و فخر رازی»، نصرالله پورجوادی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران 1381 - (pdf)

_ «مؤلفات الغزالی»، عبدالرحمان بدوی، وکالة المطبوعات، کويت 1977 - (pdf)

- «مکاتيب فارسی غزالی» به اهتمام عباس اقبال، کتابفروشی سينا، تهران 1333 - (pdf)

- «غزالی، آثار فارسی او» نوشته نصرالله پورجوادی، دايرة المعارف ايرانيکا، نشرِ برخط

- « Essai de chronologie des œuvres de al-Ghazali », Maurice BOUYGES, Edité par Michel ALLARD, L’Institute de lettres orientales de Beyrouth, 1959.  (pdf)

 

نويسنده : محمد عمر جويا

 

 

 

 

آخرين تجديد صفحه به تاريخ: 2007-09-27

نحوه استفاده

راهنما و هدايات برای استفاده ازين تارگاه

تارگاه غزالی در مالکيت محمد حزين بوده –  تمامی حقوق محفوظ است. اين تارگاه به مطالعات اکادميک اختصاص يافته. مواد شخصی مربود به افراد ديگر ميتوانند که دارای حقوق جداگانه باشند. لطفاً برای معلومات درباره حق طبع و نشر به اينجا رجوع کنيد. برای گزارش تخلف از حق طبع و نشر مواد به اينجا رجوع کنيد.